مجله مجازی خانم دوسی

مجله مجازی خانم دوسی

به نام دوست که زیستنها و باورهایمان به عشق اوست
و به نام عشق که رستنها و بارورهایمان به صدق اوست
سلام،سلامی به وسعت همه اندیشه های سبز دلهای سبز رویاهای سبز به شما خوانندگان سبز آرزو دارم سبز باشید سبز بمانید و ساری سبزینه های وجودتان به سایرین باشید
اما بعد : بر آنم که در این وبلاگ گلهای لبخند را هر چند کمرنگ بر روی لبهای شما بنشانم و با حلاوت گفتار اندکی از مرارت کردار نامردمان را از خاطر شما عزیزان بزدایم یاریگرم باشید تا با هم بخندیم فاطمه زارعی (خانم دوسی شیرازی )
چند نفر از دوستان از من تقاضا کردند که نام کتابهای چاپ شده خودم را برایشان بنویسم تا آنها را تهیه کنند .من هم به پیروی از درخواست ایشان نام کتابهایم را به ترتیب چاپ برایشان می نویسم تا در صورت تمایل آنها را فراهم کنند .
به ترتیب چاپ :
۱ - ماجراهای خانم دوسی ( مجموعه داستانهای کوتاه طنز به گویش شیرازی ) - انتشارات ره آورد هنر ۰۷۱۱۲۲۹۵۱۱۸که به چاپ دوم
رسیده است .همراه با سی دی صدای خانم دوسی
۲- زنده باد شلختگی (مجموعه داستانهای طنز سیاسی و اجتماعی ) انتشارات نوید شیراز ۰۷۱۱۲۲۲۶۶۶۲
۳- برزخی ها (رمان ) شماره مرکز پخش ۰۹۱۷۳۱۳۰۹۵۴انتشارات پردیسان
۴- شعر قصه های شهر من ( مجموعه شعر شیرازی ) انتشارات نوید شیراز ۰۷۱۱۲۲۲۶۶۶۲همراه با سی دی
۵- ماجراهای خانم دوسی (جلد دوم ) انتشارات نوید شیراز ۰۷۱۱۲۲۲۶۶۶۲
۶ - عشق تو مرجان منو کشت ( روایت داستان داش آکل بصورت شعر ) همراه با سی دی انتشارات رخشید شیراز ۰۷۱۱۸۲۰۶۱۵۰

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات
نویسندگان

۵ مطلب با موضوع «گزیده بهترین اشعار» ثبت شده است

همین عقلی که با سنگ حقیقت خانه می سازد

زمانی از حقیقت های ما افسانه می سازد

 

سر مغرور من! با میل دل باید کنار آمد

که عاقل آن کسی باشد که با دیوانه می سازد

 

مرنج از بیش و کم، چشم از شراب این و آن بردار

که این ساقی به قدر "تشنگی" پیمانه می سازد

 

مپرس از من چرا در پیله ی مهر تو محبوسم

که عشق از پیله های مرده هم پروانه می سازد

 

به من گفت ای بیایان گرد غربت! کیستی؟ گفتم:

پرستویی که هر جا می نشیند لانه می سازد

 

مگو شرط دوام دوستی دوری ست باور کن

همین یک اشتباه از آشنا بیگانه می سازد

 

فاضل نظری

  • خانم دوسی

واعظی پرسید از فرزند خویش

هیچ میدانی مسلمانی به چیست؟

صدق و بی آزاری و خدمت به خلق

هم عبادت،هم کلید زندگیست

گفت: "زین معیار اندر شهرما،

یک مسلمان هست آن هم ارمنیست" !

پروین اعتصامی 

  • خانم دوسی

آنقَدَر وسوسه دارم بنویسم که نگو...

آنقَدَر حسرت دیدار تو دارم که نگو...

 

بس که دلتنگ تو ام ،از سر شب تا حالا...

آنقَدَر بوسه به تصویر تو دادم که نگو...

 

جانِ من حرف بزن!

آنقَدَر گوش به فرمان تو هستم که نگو...

 

کوچه پس کوچه ی این شهر پر از تنهاییست

آنقَدَر بی تو در این شهر غریبم که نگو...

 

جانِ من زود بیا

آنقَدَر حسرت آغوش تو دارم که نگو...

 

به خدا دلتنگم!

رو به رویم بِنِشینی کافیست

 

همه دنیا به کنار

گرچه از دور ولی، من تو را میبوسم...

آنقَدر حسرت دیدار تو دارم که نگو. ..

  • خانم دوسی

عشق یعنی خواب باشی بوسه بیدارت کند

یار با چشم خمار و مست تب دارت کند

 

عشق یعنی شب برایت شمع روشن میکند

آن لباسی که دلت میخواست را تن میکند

 

عشق یعنی بوسه های دزدکی در کوچه ها

پایِ کوه و دست های قرمز از آلوچه ها

 

عشق یعنی یک نسیم آن روسری را شل کند

ناگهان هم غیرت مردانه ی او گل کند

 

عشق یعنی هرکجا باهم همیشه تا ابد

تا ته دنیا تورا هرجا که خواهد می برد

 

شهر را با او پیاده بارها هی گز کنی

او برایت شعر میخواند برایش حظ کنی

 

عشق یعنی شعرهایت را همیشه از بر است

عشق یعنی از همه مردان برایت برتر است

 

نام تو ورد زبانش هرزمان و هرکجا

عشق یعنی خنده های بی دلیل و نابجا

 

عشق یعنی بوسه،باران،خنده و گاهی بغل

عشق یعنی خاطره ،دفتر،قلم...یعنی غزل 

  • خانم دوسی

ضربه خوردیم و شکستیم و نگفتیم چرا؟

ما دهان از گله بستیم و نگفتیم چرا؟


جای "بنشین" و "بفرما" "بتمرگی" گفتند

ما شنیدیم و نشستیم و نگفتیم چرا؟

 

"تو" نگفتیم و "شمایی" نشنیدیم هنوز

ساده مثل کف دستیم و نگفتیم چرا؟

 

دل سپردیم به آن "دال" سر دشمن و دوست

دشمن و دوست پرستیم و نگفتیم چرا؟

 

چه "چراها" که شنیدیم و ندانیم چرا

ما همین بوده و هستیم و نگفتیم چرا؟

  • خانم دوسی