تفال نتوان زد
سه شنبه, ۱۷ شهریور ۱۳۹۴، ۰۳:۰۹ ب.ظ
بر عاقبت عشق تفال نتوان زد
گامی ز درنگ و ز تامل نتوان زد
یا زنگی زنگی و یا رومی رومی
در هجر دم از تاب و تحمل نتوان زد
امید وصال است در اندیشه و لیکن
حرفی ز فراق گل و بلبل نتوان زد
با چهره افروخته و سینه زخمی
خود را به تظاهر به تغافل نتوان زد
دل را به کم و بیش بلا گر بسپاری
بر کمیت عشق تفاضل نتوان زد
در وادی ایثار و طلب عمر هدر شد
حرفی زتساهل ز تجاهل نتوان زد
توفان دل خود را به عیان زیرو زبر کرد
بر عاقبت عشق تفال نتوان زد
فاطمه زارعی (توفان )
- ۹۴/۰۶/۱۷