مجله مجازی خانم دوسی

مجله مجازی خانم دوسی

به نام دوست که زیستنها و باورهایمان به عشق اوست
و به نام عشق که رستنها و بارورهایمان به صدق اوست
سلام،سلامی به وسعت همه اندیشه های سبز دلهای سبز رویاهای سبز به شما خوانندگان سبز آرزو دارم سبز باشید سبز بمانید و ساری سبزینه های وجودتان به سایرین باشید
اما بعد : بر آنم که در این وبلاگ گلهای لبخند را هر چند کمرنگ بر روی لبهای شما بنشانم و با حلاوت گفتار اندکی از مرارت کردار نامردمان را از خاطر شما عزیزان بزدایم یاریگرم باشید تا با هم بخندیم فاطمه زارعی (خانم دوسی شیرازی )
چند نفر از دوستان از من تقاضا کردند که نام کتابهای چاپ شده خودم را برایشان بنویسم تا آنها را تهیه کنند .من هم به پیروی از درخواست ایشان نام کتابهایم را به ترتیب چاپ برایشان می نویسم تا در صورت تمایل آنها را فراهم کنند .
به ترتیب چاپ :
۱ - ماجراهای خانم دوسی ( مجموعه داستانهای کوتاه طنز به گویش شیرازی ) - انتشارات ره آورد هنر ۰۷۱۱۲۲۹۵۱۱۸که به چاپ دوم
رسیده است .همراه با سی دی صدای خانم دوسی
۲- زنده باد شلختگی (مجموعه داستانهای طنز سیاسی و اجتماعی ) انتشارات نوید شیراز ۰۷۱۱۲۲۲۶۶۶۲
۳- برزخی ها (رمان ) شماره مرکز پخش ۰۹۱۷۳۱۳۰۹۵۴انتشارات پردیسان
۴- شعر قصه های شهر من ( مجموعه شعر شیرازی ) انتشارات نوید شیراز ۰۷۱۱۲۲۲۶۶۶۲همراه با سی دی
۵- ماجراهای خانم دوسی (جلد دوم ) انتشارات نوید شیراز ۰۷۱۱۲۲۲۶۶۶۲
۶ - عشق تو مرجان منو کشت ( روایت داستان داش آکل بصورت شعر ) همراه با سی دی انتشارات رخشید شیراز ۰۷۱۱۸۲۰۶۱۵۰

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات
نویسندگان

حریم شرف

چهارشنبه, ۱۸ شهریور ۱۳۹۴، ۱۰:۳۷ ق.ظ


 

جعد گیسوی سیه فام مرا

 

کس به یک چنگ  پراز بیم و امید

 

لحظه ای باز نکرد

 

تا که گردید سپید

 

 

 

چشم شوخ و نگه رام  مرا

 

کس به یک دیده بی رنگ و دروغ

 

لحظه ای ناز نکرد

 

تا تهی شد ز فروغ

 

 

 

گونه پرشررو شاد مرا

 

کس به یک بوسه پنهان زگناه

 

لحظه ای داغ نکرد

 

همه کارم شد،  آه

 

 

 

لب عاشق کش و گلگون مرا

 

کس چو یک جرعه شراب

 

لحظه ای هم نچشید

 

تا که شد رنگ سراب

 

 

 

قامت و پیکر زیبای مرا

 

کس به یک لحظه پر لذت و شوق

 

در بر خود نکشید

 

تا که مُردم همه ذوق

 

 

 

اینک از شرم و حیای دل خود

 

حرمی ساختم از جنس شرف

 

آبرویم چو ضریح

 

گنبدش نور و صدف

 

 

 

حرمت سپید گیسوی مرا

 

همه کسان چه زن یا که چه مرد

 

نگهش داشته اند

 

ولی من مانده به جا

 

با دلی راکد و سرد

 

 

 

که  کنون در حرم خلوت خویش

 

از خودهمواره بپرسم که چرا

 

تلخی و دربدری بود، مرا 

 

و کسی با من غمگین هرگز

 

خواهش شادی پرواز نکرد  

 

سوز تنهایی من را همه دیدند ولی

 

هیچ کس نغمه ای از سوختنم ساز نکرد

 

من کنون در حرم خلوت خود . . .

 

 

توفان

 

  • خانم دوسی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی