مجله مجازی خانم دوسی

مجله مجازی خانم دوسی

به نام دوست که زیستنها و باورهایمان به عشق اوست
و به نام عشق که رستنها و بارورهایمان به صدق اوست
سلام،سلامی به وسعت همه اندیشه های سبز دلهای سبز رویاهای سبز به شما خوانندگان سبز آرزو دارم سبز باشید سبز بمانید و ساری سبزینه های وجودتان به سایرین باشید
اما بعد : بر آنم که در این وبلاگ گلهای لبخند را هر چند کمرنگ بر روی لبهای شما بنشانم و با حلاوت گفتار اندکی از مرارت کردار نامردمان را از خاطر شما عزیزان بزدایم یاریگرم باشید تا با هم بخندیم فاطمه زارعی (خانم دوسی شیرازی )
چند نفر از دوستان از من تقاضا کردند که نام کتابهای چاپ شده خودم را برایشان بنویسم تا آنها را تهیه کنند .من هم به پیروی از درخواست ایشان نام کتابهایم را به ترتیب چاپ برایشان می نویسم تا در صورت تمایل آنها را فراهم کنند .
به ترتیب چاپ :
۱ - ماجراهای خانم دوسی ( مجموعه داستانهای کوتاه طنز به گویش شیرازی ) - انتشارات ره آورد هنر ۰۷۱۱۲۲۹۵۱۱۸که به چاپ دوم
رسیده است .همراه با سی دی صدای خانم دوسی
۲- زنده باد شلختگی (مجموعه داستانهای طنز سیاسی و اجتماعی ) انتشارات نوید شیراز ۰۷۱۱۲۲۲۶۶۶۲
۳- برزخی ها (رمان ) شماره مرکز پخش ۰۹۱۷۳۱۳۰۹۵۴انتشارات پردیسان
۴- شعر قصه های شهر من ( مجموعه شعر شیرازی ) انتشارات نوید شیراز ۰۷۱۱۲۲۲۶۶۶۲همراه با سی دی
۵- ماجراهای خانم دوسی (جلد دوم ) انتشارات نوید شیراز ۰۷۱۱۲۲۲۶۶۶۲
۶ - عشق تو مرجان منو کشت ( روایت داستان داش آکل بصورت شعر ) همراه با سی دی انتشارات رخشید شیراز ۰۷۱۱۸۲۰۶۱۵۰

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات
نویسندگان

سوز وساز

پنجشنبه, ۱۹ شهریور ۱۳۹۴، ۰۲:۳۷ ب.ظ

گفتیَم بسوز ، میسوزم

 

اما نگویَم بساز

 

سوز را با ساز چکار؟

 

شمع بودن نمی دانم  

 

باید گُر بگیرم ، گداخته شوم

 

از نگاهی ، آهی

 

که  به پاسَش ،سازش را به هیچ بنگارم

 

باید نقش سوز را برجان خویش بنگارم

 

گفتیَم بسوز ، برای خدا بسوز، می سوزم

 

اما به همان خدا ، نگویم بساز

 

خاکستر شوم ؟ خاک بر سر شوم ؟

 

آتش بود و باید

 

و شعله کشید بر هر چه شود

 

دلیل سازش ها

 

سوز را با ساز چکار ؟

 

گفتیَم بسوز ، می سوزم

 

می سوزم و میسوزانم

 

با نگاهم با راهم

 

پایکوبان ، دخترکی کولی را میمانم

 

که به باد می سپارد شکن های زلفش را ، و چینهای دامنش را

 

و به باد میدهد ایمان هزار ساله آنانی که ساز سر کرده اند

 

آنکه سوز می داند

 

به ره باد نمی رود جانا

 

گفتیم بسوز ، می سوزم

 

می سوزم و می سوزانم

 

با شعرهایم با ترانه هایم

 

فریاد زنان ، پسرکی را میمانم

 

که دلش هوار می زند درد فقرش را ، رنج مامش را

وبه درد می کشد دل آنانی  که با سوز سر می کنند

آنکه سوز می داند

به خطا  نمی رود جانا

گفتیم بسوز ، می سوزم و می سوزانم

شعله سان ، و آتشی را میمانم

که با هر لهیبش می سوزاند ریای زهد پرستان را

و هیچ می کند  تن آنانی که سوز نمی دانند

آنکه سوز می داند

نقاب رنگ بر رخسار نمی کشد  جانا

 

گفتیم بسوز ، می سوزم

می سوزم و میسوزانم

با اشکهایم با نجواهایم  

هی هی کنان شبانی را می مانم

که خدا را میخواند در نی لبکش ، با تمام  دلش

و به پرسش می کشد موسویانی که سوز نمی دانند

آنکه سوز می داند

دل به ناحق نمی سپارد جانا

شمع بودن نمیدانم

که شعله سان سر می کشم

بر آنکه می سازد

هنوز هم می گوییم بسوز ؟

 

 

 

 

  • خانم دوسی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی